امروزه پدیده قاچاق به عنوان یک تهدید جدی در مسیر شکوفایی اقتصاد کشورها قرار دارد
قاچاق سوخت، آفتی خطرناک در مسیر رشد اقتصادی کشور است و تاکنون اقدامات و هزینه های بسیاری برای تقابل با این معضل صرف شده است.
قاچاق سوخت با وجود مبارزه جدی و سختگیرانه همچنان حرفه ای برای آتش زدن سرمایه ملی در هرمزگان خودنمایی میکند و تاکنون لطمههای فراوانی به محیط زیست آبزیان و درختان کم نظیر حرا زده است.
بدون شک مضرات قاچاق کالا بر پیکره اقتصادی هر کشور آنچنان قابل توجه است که اتخاذ تدابیر مناسب برای کنترل آن را ضروری می سازد.
در استان هرمزگان و بهویژه شهرستان میناب، قاچاق سوخت پدیدهای فراگیر و بهنوعی جزیی از شیوههای تأمین معیشت مردم شده است. در مناطق ساحلی شهرستان میناب، بهدلیل موقعیت خاص جغرافیایی و نزدیکی به مراکز اقتصادی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس، بیشترین میزان قاچاق سوخت وجود دارد؛ چنانکه براساس آمار و اطلاعات فرماندهی دریابانی و انتظامی استان، در نیمه نخست سال ۱۳۹۸ بیش از ۱۸میلیون لیتر گازوئیل در آن کشف شده که بیشتر آنها روی دریا و کنار ساحل بوده است. آمار نشان میدهد در ۶ ماه نخست سال ۱۳۹۸ ماهانه ۳میلیون و ۲۳هزار و ۵۰۰ لیتر سوخت در استان هرمزگان قاچاق میشود که این میزان، بخشی از کشفیات قاچاق سوخت در آنجا بوده و بخش چشمگیری از این کشفیات نیز مربوط به شهرستان میناب است.
قاچاقچیان، بهوسیله کارت سوخت و حتی ازطریق آزاد، سوخت را از جایگاهها خریداری میکنند و با مهارتی خاص، آن را در سواحل و دریاها ۱۰ برابر بیشتر از قیمت حقیقیش، به کشتیهای خارجی میفروشند.
تفاوت قیمت وسوسه انگیز است
تفاوت قیمت ریالی و دلاری، سهولت ارسال سوخت از طریق دریا به کشتیهای بزرگ قاچاق سوخت در آبهای خلیج فارس و دریای عمان و همچنین طولانی بودن مرز استان هرمزگان، زمینه را برای قاچاق سوخت در هرمزگان فراهم کرده و زیانهای فراوان اقتصادی را به بار آورده است.
استانهای ساحلی هریک به نوعی درگیر قاچاق سوخت هستند ولی قاچاق سوخت در هرمزگان بیشتر معطوف به گازوییل به عنوان سبک و ارزان ترین سوخت بوده که با هر بار گران شدن قیمت دلار وسوسه قاچاقچیان برای قاچاق این سرمایه ملی بیشتر میشود.
یکی از روش قاچاق سوخت لوله کشی از ساحل حتی از فاصله چند کیلومتری انبارها تا دریا بوده که افراد براحتی سوخت بدون اینکه خودرویی تردد کند برداشت و در مشک های لاستیکی ریخته و سپس در دریا به شناورها به فروش می رسانند.
هرچند روز یکبار شاهد خبر کشف قاچاق سوخت توسط ضابطان قضایی از جمله نیروی انتظامی و مرزبانی استان و کشور هستیم که بیشتر اینها در آبهای شرق استان هرمزگان که مرکز تبادل قاچاق سوخت از خشکی به دریا و سپس انتقال به کشتیهای خارجی است.
حجم قاچاق سوخت در بیشتر این کشفیات آنقدر زیاد است که دیگر با گالن های ۲۰ لیتری و بشکه ۲۲۰لیتری جابه جا نمیشود بلکه درقالب سوخت عمده در مشکهای بزرگ لاستیکی که ظرفیت یکهزار تا چهار هزار لیتری را درخود جای داده و به صورت شناور توسط قایقهای موتوری از ساحل به داخل دریا کشانده میشود.
آسیب سوخت بر اکوسیستم حرا و چندل .
درختان حرا که در آبهای شور رشد میکنند با جزر و مد آب صحنه دیدنی در دل دریا و تالابهای استان هرمزگان دارند ، ریشه آنها در آب، محل رشد و نمو انواع لارو آبزیان بوده ولی وقتی سوخت گازوییل به ریشه این درختان نفوذ میکند به شدت ریشه آنها را می خشکاند.
بارها و بارها مسوولان شیلات، محیط زیست و دوستداران زیست محیطی به این رویه قاچاقچیان اعتراض شده که نباید به هنگام تعقیب و گریز و حتی در شرایط عادی به جنگلهای حرا که نادرترین درختان دریایی هستند، پناه برند و یا سوخت خود را در لابه لای ریشه این درختان مخفی و یا خالی کنند.
صیادان وملوانان کشتی های صیادی هم به قضیه اعتراض دارند که چرا قاچاقچیان سوخت به خودشان اجازه دهند که سوخت در لابه لای ریشه درختان حرا مخفی کند و بوی تند ومواد نفتی موجب خفگی و تلف شدن آبزیان نابالغ شود.
این عده براین عقیده اند که با توجه به اقدام قاچاقچیان ، صید برخی از ماهیان پر مصرف کم شده چرا که براثر تلف شدن لاور آنها، دیگر از گله های ماهی در محدوده آبهای استان بویژه در شرق و حتی در محدوده جنگل های حرای بین بندرپل و لافت کم شده است.
.این اقدام قاچاقچیان علاوه بر هدر رفت سرمایه ملی که همان سوخت است، آلودگی زیست محیطی در دریا، محیط زیست و بویژه برای آبزیان که نزدیک سواحل و کنار جنگلهای حرا وتالاب ها زیست میکنند و یا درحال تخم ریزی هستند، میشود.
در واقع تالاب آذینی و جنگلهای حرا در سیریک در شرق هرمزگان بیشترین آسیب از رهاسازی سوخت در دریا به خود دیده، بطوریکه ریشه این درختان خشک شده و به تبع موجودات زنده در آب بویژه آبزیان نابالغ را از بین برده و نسل گونههای نادر ماهیان برای همیشه نابود کرده است.
به گفته رییس اداره محیط زیست هرمزگان بیش از ۱۰ میلیون اصله نهال جنگل مانگرو نیز در سواحل مستعد هرمزگان بویژه در شرق استان کشت شده که همواره رفت وآمد شناورهای سبک و سنگین در خورها، قاچاق سوخت، قطع سرشاخههای حرا، قطع مسیر آب و چرای بی رویه دام مهمترین عامل ازبین رفتن آنهاست.
شاید یکی از وسوسههای استفاده از قاچاق سوخت، ارزان بودن آن نسبت به سوخت در بانکرینگ باشد ولی یک کشتی که میخواهد سالهای متمادی روی آب حرکت کند به نظر عاقلانه نباشد که از سوخت قاچاق که گاه با آب مخلوط شده و چند بار ظرف آن تعویض وتغییر کرده، استقبال کند.
پایین بودن قیمت و نظارت بر سوختهای تحویلی
در یک برهه زمانی خودروهای جمعی همچون اتوبوس، مینی بوس و کامیون درحالی که فقط یک صندلی برای راننده داشته در صف گازوییل میایستادند که نشان میداد این خودروها برای دریافت سوخت ارزان و سپس فروش اقدام میکنند هرچند این کار کمتر شده ولی بازهم هدر رفت سرمایه ملی را بدنبال دارد.
هنوز هم در برخی از مسیرها و جاده های استان هرمزگان بویژه اتوبان بندرعباس به حاجی آباد، افراد به نشانه خرید سوخت از خودروهای سنگین در جاده ایستاده و به راننده ها علامت میدهند که سوخت مازاد شما را خریداریم و سپس آنها را به محل مورد نظر بویژه در روستاها هدایت میکنند.
آنچه که امروز به وضوح مشخص شده دلالی و واسطه گری از یک سو و پایین بودن قیمت آن از سوی دیگر و همچنین تقاضا برای سوخت قاچاق موجب شده که قاچاق سوخت در هرمزگان همچنان بازار فروش داشته باشد؛ چرا که مشتریان آن سوی آبها منتظر اینگونه سوخت هستند بطوریکه برخی از این کشتیها تغییر کاربری از باری و تجاری بودن به تانکرهای سوخت دادهاند.
باید کنترل و نظارت بیشتر بر مجوزهایی که برای سوخت از سوی نهادها و سازمانها میشود، صورت گیرد؛ به طور مثال دستگاه های خدماتی که مجوز برای سوخت از شرکت پخش فرآوردههای نفتی درخواست میکنند حداقل یکبار از ادوات و وسایل نقلیه ای که نیازمند سوخت هستند بازدید کنند و بعد درخواست ارایه دهند چرا وسیله نقلیه و موتور دیزلی مستهلک سالها درگوشه ای از یک مزرعه و یا خانه افتاده اما هرماه سوخت آن به قیمت یارانهای شارژ شود..
پیامدهای منفی قاچاق سوخت
خودروهای حامل سوخت، برای رهایی از چنگ قانون، در هنگام مواجهه با نیروهای امنیتی و انتظامی گالنهای حاوی سوخت را پرتاب یا در زمان تنگشدن عرصه، مشکهای پلاستیکی مواد سوختی را پاره میکنند و مواد سوختی را در جادهها میریزند که این امر، سطح معابر را لغزنده میکند و به تصادفات مختلف منجر میشود. قاچاقچیان بیبندوبار و بدون رعایت قوانین و مقررات رانندگی میکنند و بهدلیل عبورومرور فراوان آنها بیشتر معابر و جادههای منطقه برای ساکنان آن، به مسیری ناامن و وحشتناک و دالان بالقوه مرگ تبدیل شده است. تردد خودروهای وانت، بدون پلاک و بدون رعایتکردن قوانین، حوادث و تصادفات جادهای را به وجود آورده است و رانندههای خودروهای حامل سوخت قاچاق، با پوشاندن پلاک خودرو (گلزدن و کارتنکشیدن) و بدون مدارک قانونی بهطور عجیبی رانندگی و در یک روز، دو الی سه سرویس سوخت را جابهجا میکنند. یکی از دهها پیامد ناگوار اجتماعی این مسئله، مرگ دهها تن از اقشار مختلف این شهرستان در جادهها بهدلیل حادثهآفرینی خودروهای حامل قاچاق سوخت است. مسعود ۳۶ سال دارد و راننده وانت نیسان حمل مواد سوختی است. او در این زمینه میگوید:
موقعی که ما میخواهیم سوخت قاچاق رو جابهجا کنیم، معمولاً حدود ۳۰ تا ماشین نیسان، بهصورت گلهای باهم حرکت میکنیم و برای اینکه زودتر به مقصد برسیم و پلیس تو راه ما را نبیند، با سرعت تمام در جادهها حرکت میکنیم. مردم با دیدن ما میترسند و راه را برای مان باز میکنند.
عبدالله، یکی از رانندگان دیگر، ۴۰ساله و راننده وانت نیسان حامل سوخت قاچاق است. او میگوید:
خیلی از دوستانم که باهم کار میکنیم، بدون (گواهینامه) هستند و هر کی زرنگتر باشد و محموله راو زودتر به مقصد برساند، سود بیشتری گیرش میاید. یک بار از بس با سرعت میرفتم، به یه دیوار خونه زدم و دیوار کلاً خراب شد.
محمد ۲۸ساله مالکِ لنج است. او نیزمیگوید:یکی از دوستانم یک بار در راه برای سرعت زیادش با یک ماشین پنچ نفر از معلمان ابتدایی تصادف کرد و همه کشته شدند. این فقط یک مورده و تصادفات زیادی برای سرعت ماشینهای نیسان اتفاق افتاده که نمیشود شمرد.
چگونه باید با قاچاق سوخت مبارزه کرد؟
تا بحث از مبارزه با قاچاق سوخت پیش میآید همه نگاهها به افزایش نیرو و تجهیزات انتظامی، دریابانی و مرزبانی پیش میرود، درحالیکه وقتی سایر نهادها وظایف خود را به خوبی انجام ندادند وظیفه پلیس است که مقابله کند ولی تنها راه چاره نیست.
تاکنون تلاشهای زیادی از قبیل دادن مجوزها، سهیمه بندی، پیمایش خودرو، مصرف براساس کیلومتر و بارگیری و غیره صورت گرفته ولی در این مدت به این فکر نکردهاند که هر قطره ای از این سوخت که ثروت ملی است با سختی و طی فرآیندی تولید میشود.
با جدیت می توان گفت یکی از ضعفهای این مسئله، سوادگری، تفاوت قیمت و سیستم معیوب توزیع بوده که فرد از یک خلا قانونی و بدون نظارت برای سوداگری، آمار غیرواقعی ارایه میدهد درحالیکه هیچ گونه فعالیتی صورت نمیگیرد ولی سوخت براحتی دریافت میکند.
با وجود اینکه سوخت طی فرایندی و با هزینه فراوانی تولید میشود ولی بدلیل ارزان بودن و ارزان فروشی نسبت به حفظ و حراست آن جدیت صورت نمیگیرد و افرادی که باید ناظر باشند به وظیفه خود عمل نمیکنند لذا انتظار بازنگری در نظارتها و سهمیهها از مسئولان ذیربط می رود.