در استان هرمزگان مانند سایرمناطق ديگر كشور آيينها و باورهاي فراواني رواج دارد كه ريشه در تاريخ و فرهنگ اين سرزمين دارد. در اين نوشتار به استناد شواهد ادبي و فرهنگ عامه ريشه هاي كهن نوروز، اين آيين باستاني در ميان مردم هرمزگان نشان داده شده است. و در واقع موضوع سخن حاضر، معرفي عيد باستاني نوروز در هرمزگان است كه متأسفانه تاكنون پژوهشي جدي دربارهي آن صورت نگرفته است؛ از آنجايي كه برخي بر اين باورند كه در استان هرمزگان آيين عيد سال نو و نوروز باستاني وجود نداشته است، در اين مقاله مختصر تلاش شده به استناد شواهد ادبي و مردمشناختي از جمله ضربالمثلهاي بومي، باورهاي نوروزي و آيينهاي منحصر به فردي كه در ايام نوروز در استان هرمزگان رواج دارد، اين آيين باستاني معرفي گردد. بنابراين در اين مقاله روشن شده است كه مردم هرمزگان نيز مانند تمام مردم ايران زمين از گذشتههاي دور، عيد باستاني نوروز را گرامي داشته و براي زنده نگاه داشتن آن آيينها و رسوم ويژهاي داشتهاند.نوروز ما برنگن/ گل نه ميون شنگنمعنی ضرب المثل: نوروز ما با شکستن کوزهها و روییدن گلها و پدیدار شدن شکوفهها بر درختان آغاز میشود.توضيح ضرب المثل: در استان هرمزگان از گذشتههاي دور به هنگام فرارسيدن نوروز و پديدآمدن گل در ميان خار و خاشاك و درختان، ليوانهاي سفالي (برنگ) و اشياي كمارزش را ميشكستند و به جاي آنها اجناس نو تهيه ميكردند. (ضربالمثل يادشده به موضوع نوروز اشاره دارد) . اما دردیار ماندگار ماـ هرمزگان کهن ـ بر خلاف سایر مناطق، نوروز (اوایل فروردین) پیش قراول ودرآمد حضور پررنگ و آب بهار نیست؛ بلکه رویش گل و گیاهان و زایش زمین از نیمه دوم بهمن (بستگی به سرمای زمستان) هویدا میشود ؛ دراینجا نوروزآغاز تدریجی بارش عرق ساز انوار خورشید است و زمین که برآن فرش سبزی که تار آن (گس تغ ::qastey نوعی گل و سبزی) و پود آن (شولکیŠolaki: نوعی گل و سبزی) است پهن شده وگاو وگوسفند با (گلک: گل سرخ: gelak) رنگ شده باید منتظر شروع بکارکورهی داغ روزگار باشند تاگیاهان بهاری خود راهمرنگ (جهله:jahle) ببینندو تخمهای خود را برای آینده در سیلوهای خاک نگه بدارند. اصل پهلوی نوروز قبل از اسلام عبارت بوده از« نوک روج » یا« نوک روز» چنان که در برخی از فارسیات ابونواس هانی بن حسن اهوازی آمده است:بحق المهرجان و نوک روز و فرخ روز ابسال/ الکبیسدر عربی این ترکیب به صورت نیروز به کار میرفته، که به همان معنی روز نو است، قراین نشان میدهد که تداخل فارسی در عربی قبل از اسلام اتفاق افتاده بود، چنان که دنبال آن به بعد از اسلام کشیده و در شعر و ادب عربی وارد شده است .
اما اینکه مبدأ این عید کجاست در این مورد تنها به تاریخ داستانی ایران میتوان مراجعه نمود که فردوسی آن را به نظم آورده است، طبق این تاریخ داستانی مربوط به هنگامی است که جمشید پادشاه کیانی به سلطنت رسیده و چون بر امور کشور داری فراغت یافته است به شکرانهی این کامیابی از مردم خواست که به شادی برخیزند و جشن بزرگی در آغاز بهار بر پا دارند و آن جشن را نوروز یا روز نو نام گذاشتند چنانچه فردوسی در این باره سرودهای دارد: به جمشید بر گوهر افشاندند / مر آن روز را روز نو خواندند/
عید نوروز از آغاز تاریخ ایران تا کنون در کشور ما دوام یافته و با وجود تحولات زیاد تاریخی از میان نرفته است و با ظهور دین مقدس اسلام جنبهی مذهبی به خود گرفته است و برای آن دعاها و ذکرهایی ترتیب داده اند که تا کنون معمول و پا برجاست و مردم بر سر سفرهی عید آنها را میخوانند که ترجمهی یکی از این دعاها عبارتست از: « ای پروردگار گردانندهی دلها، و ای گردانندهی شب و روز، حال ما را به بهترین حال برگردان »در عيد نوروز مردم هرمزگان پيشاني و شاخ گاو و گوسفندان و همچنين درِ منازل را با گلك (:گل سرخ) رنگين ميسازند و در اين كار براين باورند كه زمين روي شاخِ گاوِ ماهي قرار دارد و نوروز روزي است كه گاوماهي براي رفع خستگي زمين را از اين شاخ به آن شاخ منتقل ميسازد و احياناً اگر زلزلهاي در نوروز رخ ميداد آن را دراثر جابجا شدن زمين از يك شاخ به شاخ ديگر گاو ميدانستند.در دوران گذشته در شب و روز فروردين وسايل منزل از جمله: كوزههاي سرشكسته، حصير و بوريا را كه كهنه شده بودند دور ميريختند و سپس به انتظار رؤيت رنگين كمان ميماندند و براين باور بودند كه هرگاه در آسمان رنگينكمان ايجاد شود، سال تحويل شده است و آنگاه به پيشاني حيوانات گلك (: نوعي گل سرخ رنگ) ميزدند و پيرزنان و پيرمردان نيز سرِ خود را حنا ميزدند و زنان جوان نيز دست وپاي خود را با حنا نقش و نگار ميانداختند و سپس لباس نو مي پوشيدند، زناننقاب (بركه) نو به صورت ميبستند و مردان نيز لنگ (نوعي شلوار مردانه) ميپوشيدند و همگي بر چشمان خود سرمه ميكشيدند و به همديگر مژدگاني ميدادند.در ايام نوروز در باغهاي اطراف ميناب (روستاي محمودي و….) و ديگر روستاها، گلي به رنگ بنفش ميرويد كه با نام بهاركو معروف است و معمولاً دختر خانمها و آقا پسرها آن گلها را به بند ميكشند و به گردن ميآويزند.
در گذشته، به هنگام تحويل سال، تمام اقوام و اهل طايفه در خانهي بزرگ فاميل و يا پدر و مادر براي شبنشيني جمع ميشدند و كهنسالان مجلس نيز چيچكا (قصه) تعريف مينمودند و از خاطرات خوش خود و همچنين از گذر ايام و تجارت و سرگذشت خود سخن ميراندند.به هنگام تحويل سال نيز گلهاي نوروزي را كه در فصل بهار به صورت خودرو ميرويند، ميچينند و در خانههاي خود ميگذاردند و همينطور برگ درخت انبه و زيتون (گواما) را به درِ خانههايشان ميزدند تا كهنگيِ آنها ازبين برود؛ از آيينهاي ديگر نوروزي در هرمزگان كه توسط خانمها انجام ميشد، رنگ كردن تخم مرغ با گِلَك (نوعي گِلِ سرخ) بود تا موقع تحويل سال به كودكان خود هديه دهند؛ همچنين آنها برروي آتش نمك ميريختند و وسط ابروهاي خود را با گِلك (گِل سرخ) رنگ مينمودند و به مانند خال هنديها زينت ميدادند .. مردم هرمزگان دو سه هفته پيش از نوروز، گندم، جو، ارزن، ذرت، لوبيا، نخود و ماش ميكارند. در گذشته نيز با نزديك شدن به سال نو هستهي خرما را درون خانههايشان ميكاشتند تا جوانه بزند و سبز شود و در هنگام تحويل سال از آن استفاده كنند.بيشتر مردم هرمزگان به پوشاك نوروزي اهميت ميدهند، گويي تا پوشاك آنها آماده نشود، نوروز نميرسد. از اين رو بازار پارچه فروشان و لباس فروشان و خياطها داغ است چرا كه به هنگام نوروز همه ميخواهند لباسهاي نو برتن داشته باشند و سال نو را با لباس نو آغاز نمايند؛ آن دسته از مردم كه توانايي خريدن لباس نو را ندارند با خود اين شعر را زمزمه ميكنند:
عيد ما نوروز ما / كهنه قبا هر روز ما/قبل از فرارسيدن سال نو، منازل سرشار از بوي خوش اسفند، كندر، گشته، بوورسي و بوزعفراني ميشد. اغلب غذاهاي مورد استفاده در نوروز، البته در گذشته پياز و سوراغ (نوعي چاشني) و همچنين نان گندم و يا جو بوده است؛ همينطور شير و دوغ گاو و چنگال (نوعي شيريني محلي) نيز تهيه ميشد. مردم هرمزگان بر اين باور بودند كه در سال نو بايد از غذاي تازه استفاده كرد؛ براين اساس گندم ازقبل مانده را استفاده نميكردند؛ به مزرعه ميرفتند و ازنو گندم ميچيدند و با آسياب آرد كرده و مورد استفاده قرار ميدادند زيرا براين عقيده بودند كه تا سال ديگر سفرهشان پراز دسترنج خودشان خواهد شد.
مردم هرمزگان براين باور بودند كه در روز يا شب نوروز نبايد با شكم خالي بخوابند چراكه مادر نوروز شكمشان را وارسي ميكند و اگر ببيند كه سير هستند، در تمام طول سال سير خواهند ماند و روزيشان افزون ميگردد، ولي اگر شكمشان خالي و گرسنه باشد، رزق و روزيشان در آن سال كم ميشود، به طوري كه در آن سال در بيشتر ايام گرسنه خواهند بود.
هرگاه مردم در نوروز رنگينكمان مشاهده ميكردند براين باور بودند كه سال تحويل داده است. مردم هرمزگان معتقدند كه نوروز مادر دارد بههمين خاطر در روز عيد نوروز خوشههاي تازهي گندم و پياز را بر سردرِ خانه ميگذاشتند و معتقد بودند كه سهميهي مادر نوروز ميباشد. مينابيها در شبهاي نوروزي تاب ميخوردند و براين باور بودند كه تاب خوردن در اين ايام موجب ريزش گناهان ميشود.اگر در نوروز انساني به سراي باقي ميشتافت، هفت زن به رودخانه ميرفتند و سنگ جمع ميكردند و قبر را ميبستند. اگر كسي چند روز قبل از نوروز به وادي خاموشان ميپيوست و در آرامستان ابدي آرام ميگرفت، به هنگام رسيدن نوروز، برايش عزا نمي گرفتند و براين باور بودند كه يك سال از آن ماجرا گذشته است.اعتقاد بر اين است كه هواي دام زا، ده روز قبل از نوروز يا ده روز بعداز آن حادث ميشود. در اين ايام هوا ابري و گرفته است، ولي باران كمتر ميبارد. اين روزها زمان زايش حيوانات كوهي نظير آهو، قوچ و پازن است. بازي «جوكو نوروزي» در فصل بهار و در ايام نوروز برگزار ميشود. اين بازي به «بادمور» (badamor) نيز معروف است و در بين دختران و پسران جوان مشترك ميباشد. از ديگر بازيهايي كه در ايام نوروز برگزار ميشود، بازي كستي (كشتي) است كه داورانش، پدربزرگها و مادربزرگها هستند.در هرمزگان كودكان به هنگام فرا رسيدن نوروز، سرود نوروزي ميخوانند تا به دستاويز آن از بزرگترها عيدي بگيرند: «نوروز نو باز آمده/ بلبل به آواز آمده/ فرزند به صد ناز آمده/ بابا بده نوروزيم/ مادر بكن دلسوزيم/ مادر به حقِ شير تو/ در گردنم زنجير تو/ شبها بخوردم شير تو/ بابا بده نوروزيم/ مادر بكن دلسوزيم/ نوروزيم دَه شاهي است/ كمتر كني يك شاهي است/ گر ندهي رسوايي است/بابا بده نوروزيم/ مادر بكن دلسوزيم/ اي بيبيِ نيكوسرشت/ جاي تو باشد در بهشت/ طفلان دهندم سرزنشت/ بيبي بده نوروزيم/ مادر بكن دلسوزيم/ اي خاله¬ام اي باوفا/ باشد خدا از تو رضا/ جاي تو باشد كربلا/ خاله بده نورزويم/ مادر بكن دلسوزيم/ عمو به حق لااله/ حق باشدت پشت و پناه/ باشد خدا از تو رضا/ عمو بده نوروزيم/ مادر بكن دلسوزيم/ خالو تو هستي خال من/ هستي تو پرّ و بال من/ فكري بكن بر حال من/ خالو (دايي) بده نوروزيم/ مادر بكن دلسوزيم» .اما بعد از نوروز ممكن است كه هوا با سرعت گرم شود و سبزهها خشك شوند. با اين وجود اعتقاد عمومي بر اين است كه پس از نوروز تغييرات غير منتظرهاي ممكن است در هوا ايجاد شود، به همين جهت گفته اند: «پس از نوروز سلطاني/ پديد آيد زمستاني/ يا باد است يا باران/ يا شرطه بي پايان»
سهراب سعیدی (پژوهشگر هرمزگانی)