گروه گزارش // فرشته مسلم زاده

آنچه امروز سبب ناراحتی و رنج بشریت شده فقدان مکارم اخلاقی است .
مسئله دیگری که امروز در فلسفه اخلاق مهم است اخلاق تجارت است. یعنی تولید انبوه در هر زمینه‏ای باعث رقابت و خارج کردن رقبا شده ‏است . حال مسئله اخلاقی در اینجاست که تولید انبوه باید در چه سطحی نگاه داشته شود تا امکان رقابت اقتصادی سالم برای همه وجود داشته و موجب نشود ثروت در دست عده‏ای خاص انباشته شود.
جهانی شدن در اثر رشد صنعت و تکنولوژی و تجارت و فرهنگ عمومی اجتناب ناپذیر شده ‏است اما مسئله اخلاقیی که در این باره وجود دارد این است که چطور می‏شود از نابودی فرهنگهای بومی و محلی که برای زندگی بسیار زیاد مفید هستند جلوگیری شود.
فاصله گرفتن از اخلاقیات، بزرگترین مشکل جامعه جهانی است.
یکی از مشکلات امروز جامعه اسلامی ما، بروز ناهنجاری‌ها و مشکلات اجتماعی و اخلاقی است که در پی ترویج فرهنگ غربی و دور شدن از سنت‌ها و آداب اسلامی ایجاد شده است. یکی از راه‌های بازگشت جامعه به مسیر صحیح اخلاقی و اجتماعی، الگوگیری از رفتار پیامبر(ص) است.
اخلاق هر جامعه ملاک و معیاری است برای باید و نبایدهای آن جامعه. نظام اخلاقی جامعه بشری هم سر چشمه و خواستگاه آسمانی و دینی دارد و هم سرچشمه و منبع بشری و به اصطلاح عرفی. هرچند درباره تعریف اخلاق اجماع همگانی و دقیقی وجود ندارد اما مفهوم اخلاق در بیان ساده یعنی روا بودن و ناروا بودن بعضی از کار ها.
با نگاهی مختصر و گذرا در باره اخلاق می توان دریافت که همه خردمندان و عقلاء و چیزفهم های جامعه بشری ، در هر دوره و زمانه‌ای که بوده اند از طرق مختلف بر این امر تاکید داشته اند که سعادت و رستگاری انسان و جامعه انسانی با منظومه اخلاقی آن جامعه ارتباط و پیوند تنگاتنگ و بنیادی دارد.
خصوصا که دوام زندگی و رشد انسان فقط در دایره حیات فردی محدود نمانده، بلکه ضرورت دارد که برای رشد و کمال ، با دیگری ارتباط و پیوند بر قرارشود ، که روابط و مناسبات اجتماعی در گستره‌های مختلف آن از اینجا سرچشمه میگیرد، نقش اخلاق در تنظیم این روابط و مناسبات و ارائه الگو و معیار بس مهم و تعیین کننده می‌باشد.
هر جامعه‌ای که بر مبنای یک ارزش و الگوی تعریف شده مبتنی بر ارزشهای اخلاقی استوار گردیده و مناسباتش را عیار سازد، آن جامعه خواهد توانست که راه سعادت و خوش بختی را پیدا نموده و با موفقیت آن را بپیماید. برای اخلاق عمدتا دو منبع و سر چشمه قایل شده اند: دانش و علم، دیگری ادیان. دانش و علم را موجب پیدایش و رشد فضیلت‌های انسانی دانسته اند، که بحث آن از وسعت این نوشتار فراتر است؛ هم چنان کار عمده ادیان و پیامبران نیز تامین اخلاق جامعه دانسته شده است. یعنی کار محوری و قلب آموزه‌های دینی و هدف گیری عمده پیامبران، ایجاد یک جامعه اخلاقی بوده است.
در اهمیت و نقش اخلاق در جامعه به اندازه‍‌ ای تاکید گردیده است و برای آن استدلال شده است که در جامعه غیر اخلاقی رشد شخصیت آدمی غیر ممکن است، همه انسان‌ها یا گرگ خواهند بود یا گوسفندان برده صفت. حتی امروزه موضوع مدرنیسم و مدنیت بعنوان نمادی از رشد و توسعه جامعه تلقی می گردد، دانشمندان بر این باور اند تا جامعه ای اخلاقی نباشد، آن جامعه مدنی نخواهد بود. پذیرش مدنیت اجتماعی بدان جهت است که اخلاقی تر است.
حال تصور شود که با وجود این همه تاکیدات بر موضوع و نقش اخلاق در جامعه، جامعه ای چنین ستونی و محوری را از دست بدهد و از آن محروم گردد چه چیزی برایش باقی می‌ماند؟ یا بدون استفاده از چنین چراغ و روشنایی می‌خواهد راه دور و دراز و تاریکی را بپیماید، سرانجام به‌کدام بیراهه و یا چاله‌ای سقوط خواهد نمود؟ اصناف جامعه طبق کدام معیار و الگو روابط و مناسبات خود را تنظیم سازند؟ معیار خوبی و بدی یک عمل و رفتار چه خواهد بود؟ روا بودن و ناروا بودن رفتار ها با چه شاخصی ارزیابی گردد؟ اینکه رشد شخصیتی واجتماعی خود را بدانیم برکدام وزنه و اعتبار اعتماد نماییم و …
در بحث انهدام و سقوط تمدن ها و ملت ها در کنار عوامل متعدد، مسئله سقوط اخلاقی در پدید آمدن فاجعه های انسانی بصورت جدی و اساسی مورد توجه قرار دارد. شاید بتوان گفت که ریشه بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی و شیوه های نامعقول و نا جایز سیاسی در سقوط اخلاقی جامعه و سیاست مداران قرار دارد. زیرا همانطور که یاد آوری شد هرچه جامعه غیراخلاقی تر شد به همان میزان از مدار و دایره انسانیت فاصله می‌گیرد . به همین تناسب وقتی موضوع اخلاق وارد قلمرو سیاست می شود، مسئله رنگ و بوی دیگری بخود گرفته و بیش از پیش جدی تر و پیچیده تر می‌گردد.
اخلاق قواعدی است که روابط ما را با دیگران تنظیم می‌کند تا بتوانیم یک اجتماع یا همزیستی پایداری داشته باشیم. اخلاق برای زندگی بهتر ما ایجاد شده تا تضمین کند که زندگی کنونی ما در آینده نیز مستمر خواهد بود. افراد تمایل دارند که شادکامی یا خرسندی خود را در لحظه داشته باشند و این شادکامی یا خرسندی پایدار باشد. توسعه نیز رسیدن به شادی یا خرسندی پایدار است.
برخی قواعد اخلاقی عمومی هستند؛ یعنی فارغ از اینکه در چه جامعه‌ای و فرهنگی زندگی میکنیم، می بایستی این قواعد را برای داشتن یک زندگی مسالمت آمیز پایدار رعایت کنیم. این قواعد عمومی که به آن اخلاق عمومی می‌گویند؛ اخلاقی حاکم بر هر اجتماع انسانی است. دسته دوم، قواعد حوزه‌ای اخلاق بوده که بسته به فرهنگ‌ها، جامعه‌ها، سنخ‌ها و گروه‌های اجتماعی متفاوت و خاص آن‌ها است.
به طور مثال صاحبان مشاغل و حرفه‌ها هر کدام اخلاق حرفه‌ای دارند و اینکه برخی اخلاقیات جوامع کشاورز و یک‌جانشین با اخلاقیات جوامع عشایری و کوچ‌نشین متفاوت است. همچنین مذمت دروغگویی یک اصل اخلاقی عمومی است که در همه جوامع پذیرفته شده است زیرا اساس ارتباط در جامعه مبتنی بر اعتماد است و اگر دروغگویی در جامعه جاری و ساری شود، بنای ارتباط فرو می‌ریزد و اگر بنای ارتباط فرو ریخت. آن ویژگی و شاخصه انسان به عنوان حیوان نمادگرا که با آن می خواهد کارهای خود را پیش ببرد ، از بین می‌رود و امورات ما نمی‌گذرد.
همه ما در درجه اول مایل هستیم دیگران اصول اخلاقی را رعایت کنند. اگر ما چندان اصول اخلاقی را درونی نکرده باشیم و به این دلیل که انسان ذاتا خودخواه و به دنبال جلب منافع است و رعایت اصول اخلاقی برای یک فرد منفعت ندارد بلکه ضرر دارد، برای منفعت حداقل کوتاه‌مدت یا عالی به دنبال زیرپا نهادن بسیاری از اصول اخلاقی است. امورات اخلاقی فضیلت نامیده شده زیرا جلب منفعت نمی‌کند، به محض اینکه جلب منفعت کند، دیگر اخلاقی نیست. منفعت ما در عدم پایبندی خودمان به اخلاق و پایبندی دیگران به اخلاق است.
اصلی‌ترین رکن در هر جامعه اخلاقی، صداقت است که زیربنای اعتماد بوده و اعتماد نیز زیربنای جامعه را شکل می‌دهد. نمی‌توانیم جامعه‌ای داشته باشیم که اعتماد در آن وجود نداشته باشد. شهود عمومی همه ما این است که دروغگویی و مشتقات آن یعنی تعاملات حیله‌گرانه در جامعه بسیار رواج دارد، علت العلل آن نیز یک سری کنترل‌های بیرونی اجتماعی به ویژه کنترل‌های رسمی و غیر رسمی ضعیف شده است.
جامعه به هم ریخته جامعه‌ای است که حتی فرصت این را ندارد که جامعه در حال کج‌روی را شناسایی و بعد از آن مجازات کند، به قدری بی‌نظم است که بیان می‌کند چند نفر را خوب مجازات می‌کند تا سایرین بترسند اما نمی‌تواند تمام افراد کج‌رو را شناسایی کند. اگر فردی احساس نماید که با کج‌روی مورد پیگیری و تعقیب قرار نمی‌گیرد و اموراتش همچون گذشته بلکه بهتر می‌گذرد، این کار را انجام می‌دهد به این دلیل که رعایت نکردن اصول اخلاقی برای همه ما منفعت دارد.
بحث اخلاق، کلیدی بوده و جامعه ما جامعه بی‌اخلاقی است. شهود عمومی ما این بوده که یکی از اصلی‌ترین قواعد اخلاق در هر جامعه، صداقت با تمام مشتقات آن است. کلاهبرداری بسیار زیاد انجام شده است. اگر اعتماد اجتماعی از یک جامعه رخت ببندد، آن جامعه از جامعه بودن خارج شده و نمی‌توان به آن نام جامعه داد، رکن جامعه اعتماد است.
مساله اخلاق بسیار مهم است اما در جامعه امروز ما به آن توجه نمی شود. جامعه امروز ما دچار یک فروپاشی اخلاقی شده و اگر دچار فروپاشی نبودیم اینقدر بی اخلاقی رواج پیدا نمی کرد.

ارسال پاسخ

لطفا نظرتان را وارد کنید!
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید