آفتاب جنوب: دوران چند ماه قرنطینه بخاطر کرونا در کشور ترکیه تمام شده بود واز سال ۲۰۰۸میلادی که شروع کار من در نمایشگاه های خارجی و کشور ترکیه هست این دومین بار بود که من به نمایشگاهی در شهر قونیه ترکیه دعوت شده بودم و با شوق فراوان بخاطر نمایشگاه خوب و زیارت مولانا پذیرفتم که این چهل و چهارمین حضور من در نمایشگاه های خارجی صنایع دستی بود .

نمایشگاه تاریخ ۲۲شهریور ماه شروع بکار می کرد و یک روز قبل برای چیدمان و غرفه آرایی باید حاضر می شدم .تلفنی با ابوبکر دوستم که اهل سنگال هست و سالهاست مثل من در لیگ ترکیه حضور دارد هماهنگ کردم که ساعت ۹صبح در ترمینال آنکارا بلیط گرفته و راهی قونیه شویم .از محل استقرار من در شهر آنکارا تا ترمینال یا بقول ترکها آشتی بیشتر از ۳۰دقیقه نیست .با وسایل زیادی که داشتم برغم اعتراض راننده تاکسی مبنی بر زیادی بار به ترمینال رفتم و با اتوبوس راهی شهر قونیه شدیم که تقریبا سه ساعت و سی دقیقه فاصله آنکارا با قونیه هست و سریع راهی محل برگزاری نمایشگاه شدیم و تا ساعت ۱شب چیدمان داشتیم .تاریخ ۲۲شهریور ۱۳۹۹نمایشگاه شروع شد و همسایه های سمت چپ و راست من عرب و کرد بودند که از شهرهای حاتای و وان ترکیه بودند .همسایه عرب من که اهل شهر حاتای ترکیه بود اصرار داشت با من عربی حرف بزند و من هم در حد احوالپرسی با او عربی حرف می زدم چون بیشتر بلد نیستم .نمایشگاه با رعایت پروتکل های بهداشتی در مرکز خرید بزرگ شهر قونیه برگزار شد و شامل صنایع دستی و موادغذایی بود که سخت گیری های زیاد جهت رعایت پروتکل های بهداشتی می شد .در همین گیرودار پلیس نمایشگاه بمن تذکر داد که ماسک را کامل روی بینی و دهانت قرار بده و من هم با گفتن کلمه Tamamیعنی باشه رعایت کردم و درخواست کردم که عکسی به یادگار بگیریم که ابتدا با بی اعتنایی رد کرد ولی با اصرار من قبول کرد و گفت تو صدای خوبی داری.نمایشگاه بخاطر کرونا از استقبال چندانی برخوردار نبود ولی خیلی از مشتری ها به فرهنگ و زبان فارسی علاقه نشان می دادند و روز سوم بود که درخواست یک میز اضافه کردم و زمانی که میز فلزی را باز می کردم تا چیدمان بیشتری بکنم انگشتم در پایه میز گیر کرد و بشدت دچار درد و کوفتگی شد که توهینی به خودم کردم و کار را ادامه دادم.ساعت کاری نمایشگاه از ساعت ۱۰صبح تا ۱۰شب بود و من حصیر بافی و لباس های محلی و رودوزیهای سنتی را به معرض فروش گذاشته بودم .محل استقرار ما gherdan park otel بود که اتاق ۲۲۰به ما اختصاص داده بودند و هزینه هر شب اقامت در این هتل ۸۰لیره ترکیه معادل سیصد هزار تومان می شد. هر روز از ساعت ۷ تا۸/۳۰ صبح به اتفاق دوست سنگالی ام در سالن مخصوص هتل ورزش می کردیم که امکانات خوبی داشت.روز چهارم نمایشگاه برغم فاصله زیاد تاکسی گرفتم و به زیارت شاعر و عارف پارسی گو مولانا رفتم و عکس و فیلم تهیه کردم و باور کردنی نبود که کرونا باعث شود تا این حد مرقد مولانا خلوت و بدون بازدید کننده شود.کل بازدید کننده های مرقد مولانا بیشتر از ۴۰نفر نبودند. بازدید من بیشتر از یکساعت نشد و به سمت نمایشگاه رفتم.روز پنجم با مردی با محبت از افغانستان آشنا شدم که دانشجو بود و همزمان کار هم می کرد و با دختر خانمی اهل ترکیه ازدواج کرده بود .از من خرید کرد و من هم تخفیف خوبی به او دادم که خوشحال شد.قونیه شهری نسبتا مذهبی هست و مردمی با فرهنگ و علاقه مند به هنر و فرهنگ و زبان فارسی دارد.نمایشگاه برغم تبلیغات خوب در سطح شهر ولی بخاطر وجود کرونا همچنان در حالت متوسط ادامه داشت تا اینکه مدیر نمایشگاه برای خرید جایزه در نظر گرفت و با این کار کمی استقبال بیشتری صورت گرفت.ولی اکثر غرفه داران از فروش و استقبال راضی نبودند .تاریخ ۳۱شهریور رسید و نمایشگاه ساعت ۱۰شب تمام شد و تا ساعت ۳صبح کمک دوست سنگالی ام دادم و وسایلم را با ماشین آقا خلیل و بقول ترکها حلیل که سالهاست دوست هستیم به هتل بردم.روز ۱مهرماه صبح زود صنایع دستی ها را برداشتیم و راهی ترمینال شدیم ولی آنجا پلیس درخواست هس کد(کد سلامت) کرد و مارا جهت گرفتن این کد روانه پست کرد ولی بعد از نیم ساعت انتظار گفتند که ما نمی دهیم و از ترمینال بگیرید ولی من می دانستم که دوست باهوشم آقا فرشید قبلا برای من گرفته بود و در اینترنت گشتم و با کمک مغازه داری اهل قونیه پیدا کردم ولی ابوبکر دوباره راهی مرکز شهر شد و من منتظر و مراقب صنایع دستی های دو نفرمان ماندم .خلاصه بیش از ۳ساعت معطل شدیم و دوستم باز هم موفق نشده بود .بهرحال با اصرار من رفتیم و بسختی وارد ترمینال شدیم و آنجا به راحتی بعد از چند دقیقه برای دوستم هس کد گرفت .البته یادآور شوم که برای حضور در اماکنی مثل مراکز خرید و ترمینال و فرودگاه حتما باید هس کد داشته باشی وگرنه اجازه ورود نخواهند داد چون با داشتن هس کد براحتی می توانند از مبتلای فرد به کرونا آگاه شوند و ما به سمت آنکارا برگشتیم تا برای نمایشگاه بعدی آماده شویم.

صنایع دستی هنر زیبای آبا و اجدادی ماست در حفظ و گسترش آن بکوشیم

تعاونی صنایع دستی هرمزان کار
( ناصر رهسپار )

ارسال پاسخ

لطفا نظرتان را وارد کنید!
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید