بعد از نمایشگاه شهر Adiyamanترکیه ۴ روز فرصت داشتم تا خودم را به نمایشگاه شهر şanli urfa ترکیه ملقب به شهر پیامبران و زادگاه خواننده مشهور ترکیه ابراهیم تاتلیسس برسانم .شبانه تمامی وسایلم را جمع کردم و بعد از آن کمی کمک دوست ازبکستانی ام دادم و راهی هتل شدیم .سه روز در هتل ماندم و هر روز به مدت ۱ساعت و ۳۰دقیقه در پارک این شهر می دویدم و ورزش می کردم تا آمادگی بدنی بهتری داشته باشم و برای فستیوال بعدی برنامه ریزی کردم و گردشی در این شهر که ترکیب جمعیتی آن شامل کرد و عرب و ترک هست کردم و بنر با طرحی جدید سفارش داده و گرفتم . در این نمایشگاه اکثر شرکت کننده ها ضرر کردند و من هم تسلیم سرنوشت شدم ولی تجربه خوبی بود .با عزمی راسخ به اتفاق دو نفر از دوستان اهل ازبکستان راهی شهر şanli urfa شدیم و ظهر به محل نمایشگاه رسیدیم و تا شب چیدمان را تمام کردیم .غرفه هنرمندان ازبکستانی شامل لباس های محلی و چرمی بود.نمایشگاه در محل دائمی نمایشگاههای بین المللی این شهر از تاریخ ۵الی ۱۴بهمن ماه ۱۳۹۸ برگزار می شد که بسیار شیک و در قسمت بالای شهر قرار داشت.روز بعد نمایشگاه افتتاح شد و در حالی که درسمت ضلع جنوبی نمایشگاه بخاطر وجود سیرک و نمایش هر لحظه بر ازدحام جمعیت افزوده می شد و طبق گفته مدیر نمایشگاه شب شلوغ و پر رونقی خواهد بود ناگهان صدا و تکانی شدید رخ داد وباعث قطع برق شد و مردم با گفتن:زلزله(deprem ) قصد خروج و فرار داشتند که شدت زلزله بحدی بود که بیشتر جمعیت تعادل نداشتند و در هنگام خروج از درب های نمایشگاه برخی زیر دست و پا ماندند و کارشان به بیمارستان کشید .لطف خدا و آمادگی بدنی خوبم به خاطر ورزش کردن مداوم باعث شد که از نزدیک ترین درب خروجی خودم را به بیرون برسانم و صدای داد و فریاد مردم رادر تاریکی بشنوم درحالی که سرمای هوا هم بشدت آزار دهنده شده بود .شدت این زلزله که در شهر همجوار ما رخ داده بود بحدی بود که در آن شهر ۲۲نفر جانشان را از دست دادند.اما هیچ آسیبی به شرکت کننده گان در نمایشگاه نرسید اما اکثر افراد سراسیمه و مضطرب بودند .بعد از دو روز نمایشگاه به حالت عادی برگشت و استقبال خوبی از نمایشگاه صورت گرفت .در این نمایشگاه انواع صنایع دستی حصیری و لباسهای محلی و رودوزیهای سنتی به معرض فروش گذاشتم که ساکنان کرد و عرب این شهر بیشتر علاقه مند به خرید لباسهای محلی بخصوص جلبیل(نوعی شال و روسری سنتی ) و انواع سبدهای حصیری بودند و خیلی از مهاجرین اهل سوریه و عراق که در این شهر سکونت داشتند از مشتریان روزانه بازدید ازاین نمایشگاه بودند هر چند که قدرت خرید کافی نداشتند .کردها که بیشترین ترکیب جمعیت این شهر را تشکیل می دهند از مشتریان خوب نمایشگاه بودند و برایم جالب بود که مثل جنوب ایران دارای فرزندان زیادی بودند و برخی از من می پرسیدند که زبان کردی بلد هستی؟ با لطف خدا و تبلیغات خوب مدیر نمایشگاه اکثر شرکت کننده ها نه تنهاضرر و زیان نمایشگاه قبل را جبران کردند بلکه سود هم کردند .در این نمایشگاه چندین هنرمند و نویسنده و شاعر اهل این شهر مشتری من شدند و یک شاعر علاقه مند به شعرای ایرانی به رسم ادب و مهمان نوازی کتاب شعرش را بمن هدیه داد و من هم چند بیت از اشعار حافظ و خیام برایش نوشتم.بعد از اتمام نمایشگاه به اتفاق دو هنرمند ازبک شبانه به سمت شهر آنکارا حرکت کردیم وبعد از ۸ساعت به شهر آنکارا رسیدیم تا یک هفته بعد در نمایشگاه شهر آنکارا شرکت کنم.حجم دار بودن صنایع دستی حصیری این بار هم کمی دردسر ساز شد و راننده تاکسی با اعتراض به این که باید دو تا تاکسی کرایه کنی و با اکراه قبول کرد و کمی کرایه بیشتر به او دادم تا قبول کرد و تا مرا به مقصد برساند.در این نمایشگاه بیش از ۱۵۰هنرمند از کشورهای ترکیه و هنرمندانی از کشورهای ترکمنستان و ازبکستان و ایران حضور داشتند که من تنها ایرانی حاضردر این فستیوال بودم .حضور در لیگ صنایع دستی ترکیه سخت و طاقت فرسا هست ….تعاونی صنایع دستی هرمزان کار (ناصر رهسپار) لژیونر صنایع دستی ایران در لیک ترکیه از سال ۲۰۰۸میلادی تاکنون 🍁نویسنده متن:ناصر رهسپار 🍁

ارسال پاسخ

لطفا نظرتان را وارد کنید!
لطفا نام خود را اینجا وارد کنید